چون شبح می تازد او بر قلبها
می نشیند خنجرش در قلبها
شد سلاح و نیزه و شمشیرشان
حقه های روبهان پیرشان
نیست جنگش مثل دیگر جنگها
شد سلاحش هجمه ی فرهنگ ها
گو به دشمن شیعیان حیدریم
سر سپاران دلیر خیبریم
با شما گوییم با منطق سخن
با زبانی فاصح و ناطق سخن
چون نباشد حرف ما جز راستی
پس نگنجد ظرف ما جز راستی
عاقلیم و عاقلیم و عاقلیم
غرش طوفان شود فریادمان
عزم ما چون سینه ی پولادمان
کوه ها د ر چشم ما تلّی ز خاک
هر کسی سد می شود گردد هلاک
اقتدا بر قامت حیدر کنیم
بار دیگر غزوه ی خیبر کنیم
پادشاهی می کنیم اندر زمین
دادخواهی می کنیم اندر زمین
تیغهامان تیغ حیدر محوری است
گوش بر فرمان و اذن رهبری است